فرض کنید پروژه الف در شرکت شما تعریف شده است و شما بهعنوان یکی از ذینفعان اصلی و البته مثبت پروژه بایستی فردی را برای مدیریت این پروژه انتخاب کنید.
دو گزینه نهایی از میان خیل عظیمی از پیشنهادهای، غربالشده و در پیش روی شما برای اتخاذ تصمیم نهایی قرار گرفته است.
گزینه الف: فردی که دارای سابقه کار طولانی در کارگاه پروژههای نمونه بوده و مهارت کافی و مناسب برای تصدی پست مدیریت پروژه را دارا میباشد؛ و البته و متأسفانه ازلحاظ دانش آکادمیک تعریف چندانی ندارد. بهطور خلاصه – مهارت کافی در کنار دانش ناکافی
گزینه ب: فردی که دارای تخصص و دانش بالای آکادمیک مرتبط با نوع و جنس پروژه میباشد.
ولیکن سابقه مناسبی در کارگاه پروژه ندارد و مهارت کافی و مناسب برای تصدی پست مدیریت پروژه را دارا نمیباشد. بهطور خلاصه – دانش کافی در کنار مهارت ناکافی
به دو نکته توجه کنیم:
مطمئناً انتخاب شما گزینه شماره دو میباشد. چرا که در این دست از پروژهها، داشتن دانش در درجه اولویت بالاتری قرار دارد و بیشک داشتن دانش امری مهمتر به شمار میآید.
اعم از سیویل ساختمانی – سیویل صنعتی – نفت و گاز و …، پیشنهاد میکنیم رأی اعتماد به گزینه شماره یک بدهید.
در این مقاله نمیخواهیم در خصوص عارضهیابی دانش آکادمیک دانشگاهی و شکاف عمیق آن با صنعت صحبت نماییم، فقط این اطمینان خاطر را به شما میدهیم که این مهم، تأثیر بسزایی در پیشنهاد ما به شما در خصوص انتخاب گزینه شماره یک بهجای گزینه شماره دو، داشته است.
سلام