در این بخش، کلیاتی را درباره کارگاه ها (شاپ) و سایت اصلی پروژه های پایپینگ از تیم مدیر پروژه ارائه میدهیم.
تصور کنید زمانی که حجم پروژه به اندازه یک ابر پروژه مثل نفت ستاره خلیج فارس باشد، چه تعداد سرجوش، لوله، برش لوله، رنگ و سندبلاست و… باید انجام شود. اگر نتوان انجام این کارها را در مدیریت و کنترل پروژه به صورت درستی پیش برد عملاً پروژه هیچ وقت تمام نخواهد شد.
شاپ برشکاری
کارگاه ها (شاپ ها) چیست اند؟
برای این که بتوان برای پروژه یک CPM (مسیر بحرانی) منطقی براورد کرد و امور 3گانه Piping یعنی Cut، Fit، Weld را تسهیل نمود، نباید محل انجام همهی آن ها را در یکجا یعنی همان سایت اصلی پروژه قرار داد بلکه باید در اطراف آن با چینش منطقی، کارگاه هایی را ایجاد نماییم و امور را در آن ها تقسیم بندی کنیم.
“شاپ ها در این مقاله همان کارگاه ها هستند”
چرا شاپ ها مهم هستند؟
اگر بنا باشد تیم جوشکاری صفر تا صد کارش را توی سایت انجام دهد و در ارتفاع های مختلف به جوشکاری لوله ها بپردازد، عملاً هم دچار خطا و کیفیت پایین خروجی کار خواهد شد هم بسیار سرعت و راندمانش افت میکند؛ چه بهتر که لنت های مختلف را در کارگاه خودش ابتدا جوش دهد و بعد در کارگاه دیگری سندبلاست روی لنت ها صورت گیرد و بعد به سایت اصلی منتقل شود و به صورت یک سازه کوچک به بخش اصلی پروژه متصل شود و جوشکار صرفا آن را روی پروژه نصب کند.
بیشتر بدانید: گاهی به صرفه تر است که ابتدا لنت ما سندبلاست و پرایمر شود بعد وارد فضای اسپول شود تا مصرف ما در متریال رنگ و عایق بهینه تر تمام شود.
حمل و نقل اسپول ها از شاپ به سایت
در نقشه Isometric مشخص کرده ایم که چه جوش هایی SW (Shop Weld) است و چه جوش هایی FW (Field Weld) است. این مشخصات به این دلیل است که گاهی یک اسپول بندی در کارگاه، منطقی نیست و عملا وقتی چند لنت کوچک در کارگاه تبدیل به یک سازه بزرگ شود، حمل و نقل آن به سایت اصلی پروژه ما را دچار مشکل میکند.
بهینه سازی مسیر
در پروژه های تصفیه خانه، معمولا محل شاپ ها در کنار سایت اصلی و داخل پلنت پروژه می باشد و مثلا جابجا کردن متریال ها توسط یک جرثقیل بوم تراک به راحتی انجام میشود؛ اگر بهینه سازی مسیر بین شاپ ها و در نهایت سایت اصلی انجام نشود، آن چنان هزینه خاصی را روی دست پروژه نخواهد گذاشت، نهایتا اگر پروژه خیلی متریال زیادی مصرف میکرد، باید مسیر بهینه ای را از انبار به شاپ و بعد به سایت طراحی نمود.
در پلنت های پتروشیمی نفت و گاز و گاهاً نیروگاه ها، اصلا مجوز این را نداریم که شاپ ها را در کنار سایت اصلی قرار دهیم. مجبوریم تمامی شاپ ها را خارج از پلنت پروژه بنا کنیم، درنتیجه با دو مسأله جدید مواجه خواهیم شد: 1. چینش بهینه و درست شاپ ها 2. طراحی مسیر بهینه بین شاپ ها و سایت اصلی
همانطور که میدانید در پلنت های نفت و گاز حداقل 7 نوع ماشین آلات برای حمل و نقل متریال ها و کارگران لازم داریم درنتیجه حمل و نقل آیتم ها بسیار مسأله حیاتی خواهد بود. اگر بهینه ترین روش را در حمل و نقل به کار نگیریم، هزینه های هنگفتی روی دست پروژه خواهد گذاشت.
امنیت انتقال متریال ها
وقتی یک لنت خام میخواهد به انبار اصلی برسد و از انبار به شاپ مورد نظر خود برده شود و بعد، از آنجا به سایت اصلی پروژه انتقال یابد، میتواند در هر کدام از این مراحل، مفقود شود.
در پروژه های بزرگ مثل پایپینگ پلنت های نفت و گاز، تعداد متریال های خام و غیر خام بسیار زیاد است. همچنین تعداد ایستگاه هایی که متریال ها یا اسپول ها در آن ها قرار میگیرند، عدد قابل توجهی میباشد، لذا باید ساز و کاری وجود داشته باشد تا این انتقال ها در امنیت کامل و زیر نظر یک ناظر انجام شود.
یک ساز و کار سندی برای این مساله وجود دارد که برای تحویل، انتقال و باقی نقل و انتقال های درون پلنت نظارت ایجاد میکند. برای انجام این ساز و کار نیاز به یک متریال من داریم که این کنترل را به درستی انجام دهد.
برای تفهیم بهتر این نظارت سندی، چند سند را به صورت نمونه در جدول زیر نمایش میدهیم:
MRC
درخواست متریال اولیه، تهیه این سند به عهده واحد تامین کالاست و از طریق انبار تامین میشود
MRV
سند بازگشت متریال هایی که به صورت مازاد به پیمانکار تحویل داده شده است.
NIS
سند اعلام عدم وجود متریال درخواستی (مثل شرایط تحریم)
MIV
سند متریال هایی که به صورت واقعی تحویل گرفته شده است (MRC – NIS = MIV)